نگاهی به برنامه‌های تلویزیون در یلدای امسال ومقایسه آن با عملکرد سیما در 2 سال گذشته
خوب بود؟
از آنجا که یلدای سال ۱۴۰۳ با روز مادر یکی دو روز فاصله داشت، به نوعی می‌توان گفت امسال حال و هوای این آیین باستانی مقداری طولانی‌تر از آن شد که منحصر در یک شب خاص بماند و لااقل 3-2 شب با معجونی از روز مادر و روز زن و شب چله گذشت. طبیعتا این وضعیت به سازوکار برنامه‌سازی تلویزیون در این ایام هم جهت‌دهی‌هایی کرد؛ چنانکه نه تنها ویژه‌برنامه‌های یلدایی دیگر یک‌شبه نبود، بلکه حتی عباراتی مثل «یلدای مادرانه» یا «خونه مادری» هم به یکی از برچسب‌های اصلی و عنوان‌بندی‌های کلیدی در برنامه‌های امسال صداوسیما تبدیل شد و حضور زنان و مادران در برنامه‌های متعدد تلویزیونی نمود ویژه‌ای داشت.
اگر از این تم مادرانه که اتفاقا با ذات آیین یلدا همخوانی محسوسی هم دارد بگذریم، باقی چیزها در برنامه‌های امسال تلویزیون نه خرق عادت بود و نه افت خاصی نسبت به سال‌های اخیر داشت و شاید بشود یلدای 1403تلویزیون را معدل و میانگینی از آنچه در ۲ سال قبل دیده شد، دانست.
یلدای ۱۴۰۱ همزمان بود با ناآرامی‌های اجتماعی که حضور بعضی هنرمندان را در شبکه‌های صداوسیما کمرنگ کرده بود و از آن سو مدیران تلویزیون هم تمایل چندانی به استفاده از چهره‌های مطرح قبلی نداشتند و بیشتر می‌خواستند افراد جدید و کمتر شناخته‌شده را امتحان کنند. این رویکرد البته اگر به صورت صبورانه، بطئی و با برنامه‌ریزی منسجم پیگیری می‌شد، می‌توانست به یک تحول نسلی در دنیای شهرت منتهی شود اما به یکباره نمی‌شد جای آدم‌های جاافتاده قبلی را با چهره‌های جدید پر کرد. به هر حال بعد از انتقاداتی که به این وضع شد، رویکرد جبرانی تلویزیون در سال ۱۴۰۲ به حضور کم‌سابقه و پررنگ سلبریتی‌ها و حتی اینفلوئنسرهای شبکه‌های اجتماعی در تلویزیون منجر شد که از جمله آنها می‌شود به حسن ریوندی، صادق بوقی و نوجوانی اشاره کرد که با تکیه‌کلام «واگعیه یا کیکه؟» شناخته می‌شد. جالب آنکه بعضی از این چهره‌ها در بیش از یک شبکه سیما حاضر شدند. همان‌طور که تلویزیون برای جایگزینی چهره‌های جدید با ستاره‌های مشهور در یلدای 1401 مورد نقد قرار گرفت، این بار در یلدای 1402هم بابت چرخش ناگهانی مدیران سیما از مواضع قبلی‌شان انتقاداتی مطرح شد. شاید حاصل‌جمع همین انتقادات بود که چینش برنامه‌های امسال را از لحاظ نوع حضور چهره‌های مشهور به میانگینی از آنچه در یلدای 2 سال قبل گذشته بود رساند. امسال برخلاف یلدای 1401چهره‌ها هم آمده بودند اما نه مثل سال 1402 دستور کار هم در اکثر برنامه‌ها این بود که یکی دو مجری تلویزیونی میزبان تعداد زیادی از افرادی می‌شدند که بعضی‌شان چهره‌های مطرح هنری یا ورزشی بودند و بعضی‌های دیگر افراد مهم، موثر یا موفقی به ‌حساب می‌آمدند که لزوما شهرت رسانه‌ای نداشتند. مثلا خانم «مریم رزاقی‌آذر» که به عنوان برترین پزشک غدد کودکان جهان انتخاب شده، در برنامه یلدای شبکه ۳ حاضر شد و ماجرای اخراجش از یک کنفرانس پزشکی در امارات را به دلیل اعتراضی که نسبت به واژه جعلی خلیج عربی کرده بود تعریف کرد. این در حالی بود که اکثر مخاطبان ایرانی برای اولین‌بار با چنین شخصیتی آشنا می‌شدند و در همین برنامه، چهره‌های دیگری هم حاضر شدند که بارها در رسانه‌های مختلف دیده شده بودند و سیمای جاافتاده و مشهوری داشتند. تلویزیون از لحاظ هدف‌گیری مخاطبانش امسال تنوع را در دستور کارش دیده بود و مثلاً برنامه‌هایی بودند که مناسب علاقه‌مندان شعر، موسیقی سنتی و حتی سینمای حرفه‌ای طراحی شدند اما فارغ از میهمان‌ها و دکورها و بعضی صحبت‌های تخصصی که در هر برنامه طرح می‌شد، فرم برنامه‌سازی تقریبا در تمام موارد یکسان بود و تمام آنها دورهمی‌هایی بود که با میانجی‌گری یک مجری و گپ‌وگفت و شوخی و سرخوشی میهمان‌ها با همدیگر برگزار می‌شد. این قبیل برنامه‌ها را طی سال‌های اخیر در ایامی غیر از شب یلدا هم به وفور می‌شود در شبکه‌های مختلف سیما دید و از این لحاظ تلویزیون چندان نتوانست تفاوت خاصی بین یلدا و باقی شب‌های سال برقرار کند. استودیوهای بزرگ و باشکوه و پرنور که مجری‌ها و میهمانان برای دیده شدن و به چشم آمدن در میان زرق و برق آنها باید با صدای بلند و هیجان‌زده صحبت کنند و حرکات فیزیکی درشتی داشته باشند، حتی در عادی‌ترین برنامه‌های سرگرمی تلویزیون مثل مسابقات خیاطی و چیزهایی از این قبیل هم در تمام روزهای سال وجود دارد و به نظر می‌رسد برای جذب مخاطب امروز که انبوه محتواهای مجازی او را ناشکیبا و زودگذر کرده، به خلاقیت بیشتری نیاز است. یلدای امسال در تلویزیون ایران چند حاشیه داشت و چند نقطه دیدنی و سرگرم‌کننده. ایرادها البته همگی به اشتباهات عوامل برنامه‌ها یا میهمانان‌شان برمی‌گشت و به همین سیاق، بخش‌های جذاب و سرگرم‌کننده هم شیرین‌کاری عوامل برنامه‌ها یا میهمانان‌شان بود و در بخش مدیریتی و سیاست‌گذاری کلان، یک یلدای آرام و عادی بر تلویزیون گذشت. در ادامه ضمن مروری کلی بر برنامه‌های تلویزیون در یلدای امسال، به بعضی حواشی مهم و نقدهای عمومی نسبت به برنامه‌ها هم اشاره‌هایی شده است.
* یلدایی با شعر و اشک و مادرانگی
شبکه اول سیما با ویژه‌برنامه «ایران دوست‌داشتنی» یلدای امسال را برگزار کرد که در آن برخلاف سایر مناسبت‌ها این‌بار تنها با یک مجری روی آنتن رفت و پخش آن هم یک شب دیرتر از ویژه‌برنامه‌های سایر شبکه‌ها آغاز شد. مجری برنامه اسماعیل آذر بود که حضور او فضا را تا حد زیادی سنگین و رسمی می‌کرد و به علاوه خواه‌ناخواه فضای مشاعره به برنامه می‌داد. اسماعیل آذر در ویژه‌برنامه یلدایی «حافظیه» که از شبکه نسیم پخش می‌شد هم روی آنتن رفت و سانسور چهره ۲ دختربچه‌ای که در مشاعره این برنامه شرکت کرده بودند، حاشیه‌هایی به وجود آورد. شبکه ۲ با همان مجری‌هایی که برنامه‌های روتین آن را اجرا می‌کنند کارش را در شب یلدا هم به پیش برد و المیرا شریفی‌مقدم و وحید رونقی که مجریان «صبحانه ایرانی» هستند، بخشی از این برنامه را اجرا کردند و محیا اسناوندی، محسن آزادی و قدسیه صالحی که مجریان برنامه «عصر خانواده» هستند، بخشی دیگر را. قسمت دیگری از برنامه هم با اجرای حامد عسگری روی آنتن رفت که او هم در شبکه ۲ برنامه اجرا می‌کند.
شبکه ۳ برنامه‌ یلدایی خود را از چهارشنبه ۲۸ آذر تحت عنوان «یلدای مادرانه» شروع کرد که البته قبل از شروع این برنامه، یک حاشیه عمدی آن را در صدر خبرها قرار داده بود. در چند روز منتهی به زمستان امسال، پخش ویدئویی از خوانندگی مهران مدیری و علی زندوکیلی به عنوان تیتراژ این برنامه، به نخستین و اصلی‌ترین حاشیه یلدایی تلویزیون تبدیل شده بود اما این تیتراژ در نهایت پخش نشد. اجرای برنامه یلدایی شبکه ۳ را ایمان قیاسی بر عهده داشت. این بار به جای یوسف تیموری که در بعضی اعیاد و ویژه‌برنامه‌های شبکه ۳ حضور داشت، از بهمن هاشمی استفاده شد که به سهم خود سعی می‌کرد از جدیت در اجرای قیاسی بکاهد. تمرکز اصلی این برنامه روی مادران بود و طیف متنوعی از میهمانان که از چهره‌های هنری و ورزشی تا افراد معتبر اما غیررسانه‌ای در آنها حضور داشتند، جزو میهمانان این برنامه بودند.
شبکه 4 هم به مناسبت یلدا ویژه‌برنامه «سرزمین شعر» را از ۲۸ آذر با اجرای امیرحسین مدرس روی آنتن فرستاد و چهره‌های مطرحی در حوزه ادبیات موسیقی و خوشنویسی از جمله یوسفعلی میرشکاک، محمدعلی مجاهدی، علی موسوی‌گرمارودی، ناصر فیض، علی‌محمد مؤدب و علیرضا قزوه در آن حضور داشتند. این برنامه یلدایی در حقیقت پیش‌درآمدی بر آغاز فصل سوم مسابقه سرزمین شعر بود و به نظر می‌رسید با وجود چنین برنامه‌ای در شبکه 4، نیازی به برنامه‌های شاعرانه شبکه‌های یک و نسیم برای شب یلدا نباشد. شبکه 5 سیما هم برنامه‌ای روی آنتن فرستاد به اسم «یلدا» که در بخشی از آن سامان گوران به همراه مادرش روی آنتن تلویزیون آمد و از علیرضا حقیقی، فوتبالیست ایرانی عاجزانه درخواست کرد نسبت به شکایتش صرف‌نظر کند تا او به زندان نرود. شکایت حقیقی از گوران بابت اتهام پرداخت پول در ازای پیوستن به تیم ‌ملی بود که منجر به صدور حکم ۹۱ روز زندان برای سامان گوران شد اما علیرضا حقیقی هم در قبال اتفاقات این برنامه هیچ واکنشی نشان نداد. در باقی شبکه‌های تلویزیون هم تقریبا همان روندی که در ۵ شبکه اصلی پیگیری شده بود، تقلید شد و از این بابت نسبت به کار بعضی شبکه‌ها از جمله نسیم که کارویژه اصلی آنها سرگرمی است، انتقاداتی به وجود آمد. گذشته از اینها به طور کلی‌تر یکی از نقدهای پرتکراری که نسبت به بسیاری از برنامه‌ها و دورهمی‌های یلدای 1403 تلویزیون در این ایام دیده شد، مربوط به فضای غمگین بخشی از برنامه‌ها و تلاش مجریان و طراحان برنامه برای اشک گرفتن از میهمان یا مخاطبان‌شان بود. این نقد به ‌طور مثال نسبت به حامد عسگری که بخشی از برنامه یلدایی شبکه 2 را اجرا می‌کرد مطرح شد اما موردی که در شبکه ۳ رخ داد، نمونه‌ای پررنگ‌تر و بحث‌برانگیزتر بود. روز ۲۹ آذرماه در بخشی از برنامه «یلدای مادرانه» که توسط ایمان قیاسی اجرا می‌شود، مادر زنده‌یاد مهرداد میناوند را همراه با بازیکنان هم‌دوره‌ای‌اش مثل خداداد عزیزی، رضا شاهرودی، علیرضا منصوریان، سیروس دین‌محمدی و ابراهیم تهامی به استودیو دعوت کرده بودند و علیرضا منصوریان و خداداد عزیزی با تعریف کردن خاطراتی از کودکی و زمان فوتبال مهرداد، فضایی صمیمی و دلنشین ایجاد کرده بودند که  ناگهان ایمان قیاسی اعلام کرد می‌خواهیم آهنگی از مهرداد میناوند که اتفاقا برای مادرش خوانده را پخش کنیم. پخش آهنگ شروع  شد و دوربین بر روی چهره مادر میناوند متمرکز ماند تا ببیند چه اتفاقی رخ می‌دهد و همچنان که قابل حدس بود، غم بر چهره‌ این مادر داغدار نشست، بغض کرد و بغضش شکست و البته همچنان دوربین روی صورت او نما را بسته بود تا جایی که خود قیاسی متوجه وضعیت شد و گفت آهنگ را قطع کنید.
شبیه این اتفاق را امسال البته با درجاتی کمتر در چند برنامه دیگر تلویزیونی هم می‌شد دید؛ گو اینکه مجریان تلویزیون و طراحان برنامه‌ها به اشتباه تصور می‌کنند هر قدر شوک احساسی را نسبت به میهمان‌شان بالاتر ببرند و مثلا بتوانند جلوی دوربین زنده از او اشک بیشتری بگیرند، موفق‌تر عمل کرده‌اند. این اتفاق بویژه وقتی در برخورد با میهمانان غیررسانه‌ای رخ می‌دهد، نه تنها آن میهمان، بلکه مخاطبان را هم بشدت آزار می‌دهد.