یادداشت
روایت تبیینی

حمید ملک‎زاده: امروز بیش از هر زمان دیگری انسان در میانه روایت‌ها زندگی می‌کند. از این ‌جهت بخش مهمی از آنچه سیاسی است با توانایی روایت‌ کردن پیوند خورده است بویژه در زمانه‌ای که گسترش ابزارهای فناورانه بر همه ساحت‌های زندگی بشر مسلط شده، موضوع روایت ‌کردن از اهمیتی بیش ‌از پیش برخوردار است. در جهانی که از آن صحبت می‌کنیم روایت‌ کردن ابزار قدرتمند روا دانستن و ناروا کردن است. همین موضوع، روایت‌ کردن را به موضوعی سیاسی تبدیل کرده است. از این ‌قرار روایت‌ کردن به معنای دقیق کلمه نوعی از مشارکت‌ کردن در زندگی سیاسی و شکلی از سیاسی بودن است. اهمیت این موضوع تا جایی است که می‌توانیم ادعا کنیم مطالعه درباره شیوه‌ها و تکنیک‌های روایت باید به بخشی از مطالعات سیاسی تبدیل شود. درباره موضوع روایت باید ۲ نکته اساسی را همواره در ذهن داشته باشیم: الف- روایت‌ کردن به معنای ساختن چیزها از هیچ یا در خلأ نیست؛ ب- روایت‌ کردن وقتی حیثیتی سیاسی پیدا کرده باشد همان چیزی است که با کلمه «تبیین» و عمل «تبیین ‌کردن» معرفی می‌شود. روایت‌ کردن در معنای عمل تبیینی همان موضوعی است که روز گذشته رهبر معظم انقلاب در دیدار مداحان و شاعران اهل‌بیت(ع) به آن پرداختند.

* در مذمت بی‎طرفی
گرایش به بی‌طرفی عموما از ادبیات علمی مسلط در علوم طبیعی به مجموعه علوم‌انسانی و از آنجا به دیگر ساحت‌های زندگی روزمره ما سرایت کرده است. دعوی بی‌طرفی با دعوی حقیقت همسان است. از این ‌جهت هر بار کسی ادعا می‌کند درباره موضوعی از روی بی‌طرفی صحبت می‌کند، می‌خواهد به مخاطبان خودش این مساله را منتقل کند که آنچه می‌گوید حقیقت دارد. یعنی به علایق و گرایش‌های سیاسی، فرهنگی، مذهبی یا ملی و منافع مادی او وابسته نیست. امروز ادعای حقیقت متصل با دعوی بی‌طرفی در همه ساحت‌های زندگی ما مشاهده می‌شود. این ادعا ۲ وجه دارد: الف- سلاحی تهاجمی در ساخت روایت است؛ ب- ابزاری تدافعی علیه صورت‌های دیگری از روایت ‌کردن یک موضع مشخص به ‌حساب می‌آید. در وجه نخست ما با یک‌جور ابزار تهاجمی سروکار داریم که در آن شخص روایتگر تلاش می‌کند از پیش حقانیت خودش را به مخاطبان خود حقنه کند، در حالی ‌که در وجه دوم راوی مورد نظر در حالتی تدافعی هر شکل دیگری از روایت ‌کردن موضوع مورد نظر را بی‌اعتبار کرده است. به همین دلیل است که می‌توانیم ادعا کنیم عمل روایت‌ کردن با عمل تبیین و راوی با عامل تبیین‌گر یکی هستند. اهمیت این موضوع در بیانات رهبر انقلاب وقتی خطاب به مداحان و شعرای اهل‌بیت(ع) ایراد می‌شوند باید در ۳ سطح متفاوت در نظر گرفته شود: الف- سطح انتخاب موضع؛ ب- سطح صورت روایت‌ کردن، چه در اشعار ولایی و چه در مداحی اهل‌بیت(ع)؛ ج- در محتوای عمل موردنظر. به بیان روشن‌تر سرودن شعر، یا عمل مداحی اهل‌بیت باید در 3 سطح، مساله روایتگری یا آنطور که پیش‌تر گفته بودم تبیین را مورد توجه قرار دهد.
از بیانات ایشان اینطور برمی‌آید که در الگوی موردنظر رهبر انقلاب سرودن شعر آیینی و مداحی اهل‌بیت (ع) در ۳ سطح باید روایتگر یا تبیین‌گر باشد. عمل تبیینی در این بیان متضمن همان چیزی است که برای سال‌های متمادی به ‌عنوان شعور حسینی در مداحی‌های مربوط به ماه محرم از آن صحبت می‌کنند. پیوند میان شور و شعور در مداحی اهل‌بیت(ع) بر همین حیثیت سیاسی یا تبیینی عمل مداحی ناظر است. از این ‌قرار می‌توانیم اینطور ادعا کنیم: نفس دست‌ زدن به هر اقدامی نوعی روایت‌ کردن است؛ از آنجا ‌که هر شکلی از روایت‌ کردن با یک‌جور نظام حقیقت پیوند خورده، به ‌نوعی از رفتار فردی و اجتماعی نیز منتهی می‌‎شود، بنابراین هر نوعی از عمل‌ کردن نوعی عمل تبیینی است. این موضوعی است که نه‌تنها درباره عمل خاصی که شاعران و مداحان اهل‌بیت(ع) انجام می‌دهند بلکه درباره عمل همه کسانی که به نحوی با این قسم از روایت‌ کردن سروکار پیدا می‌کنند صادق است. 
* اصل راهنمای تبیین کدام است
در بالا به این نکته اشاره کردم که چطور عمل روایتگری متضمن عمل تبیین ‌کردن است؛ همین‌طور این مساله را متذکر شدم که کسی که در کار تبیین‌کردن است باید به ۳ وجه متفاوت از روایت‌ کردن توجه کامل داشته باشد. در میان این وجوه موضوع روایتگری از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. کسی که بناست دست به عمل تبیینی بزند باید حساسیت زیادی نسبت به موضوعی که برای این عمل خود انتخاب می‌کند داشته باشد. از آنجا ‌که عمل تبیینی عملی سیاسی است توجه ‌کردن به موضوعات و اولویت‌هایی که دولت اسلامی با آن دست‌ به ‌گریبان است، از اولویت قابل‌توجهی برخوردار می‌شود. از این‌ قرار جریان‌شناسی و حساسیت شخص تبیین‌گر نسبت به موضوعاتی که ممکن است در روایت‌های خصمانه دشمن نهفته باشد ضروری است. به بیان روشن‌تر نفس عمل تبیینی متضمن عبور از تکنیک‌های مبتنی بر بی‌طرفی است؛ تکنیک‌هایی که بر شکلی از سیاست‌زدایی از امور به‌‌غایت سیاسی پایه‌گذاری شده‌اند. در این زمینه همواره باید این مساله را در نظر داشته باشیم که روایت‌های مبتنی بر بی‌طرفی تلاش می‌کنند «با ایجاد ترسی مبتنی بر هراس‌ ناشی از ضعف» مقاومت آحاد مردم در مقابل زیاده‌خواهی دشمن و انسجام و وحدت سیاسی مردم و نخبگان سیاسی کشورهای دیگر را مخدوش کرده و از نتایج حاصل از این اقدام برای از میان ‌بردن شور و امید سیاسی در میان ملت‌ها استفاده کنند. اینها در حیات سیاسی ملت‌ها عناصری اساسی هستند، چرا که تنها مردمی که در مقابل یاس، ترس و اختلافی که دشمن ایجاد کرده‌ مجهز باشند می‌توانند در مقابل زیاده‌خواهی دشمنان سیاسی خود مقاومت کنند. نباید از نظر دور داشته باشیم که دشمن تنها از طریق کلمات نیست که این اهداف را دنبال می‌کند؛ وضع‌کردن تحریم‌های اقتصادی در قالب جنگ اقتصادی تمام‌عیار، دست ‌زدن به ترور شخصیت‌های علمی، سیاسی و مردمی بزرگ در ملت‌های مختلف و تلاش برای ایجاد نفاق اجتماعی و فرهنگی میان ملت‌ها هر کدام براساس عناصر مادی و بسط و توسعه موضوعات داخلی اتفاق می‌افتد. به همین دلیل عمل تبیینی باید بر این وجوه مادی نیز متمرکز و متوجه باشد.